به گزارش خبرنگار ورزشی پایگاه ستارگان به نقل از "ورزش سه"، این هفته تیم فولاد خوزستان در غیاب سرمربی خود و با هدایت سرمربی موقت، پای به دیدار لیگ قهرمانان آسیا مقابل حریف عربستانی گذاشت. این سرنوشتی که شش سال پیش برای پرسپولیس نیز رقم خورد و آنها بعد از استعفای حمید درخشان، در حالی که برانکو ایوانکوویچ هنوز به ایران نیامده بود، با حسین عبدی پای به بازی النصر گذاشتند و 1-0 حریف را شکست دادند.
دوره کوتاه سرمربیگری حسین عبدی در پرسپولیس، شاید یکی از مقاطعی است که کمتر در مورد آن صحبت شده و مورد بررسی و واکاوی قرار گرفته است. حالا اما این چهره سرشناس تاریخ پرسپولیس در گفتگوی طولانی با خبرنگار ما به سوالات پیرامون آنها روزها پاسخ داده و همچنین به اتفاقات داخلی باشگاه پرسپولیس پرداخته و به این سوال پاسخ داده که چرا برانکو او را در کادرفنی پرسپولیس حفظ نکرد؟
عبدی همچنین درباره دوره حضورش در هیئت مدیره پرسپولیس صحبت کرده و به این اتهام همیشگی پرداخته که آیا او در اوایل لیگ پانزدهم تلاش میکرد جای برانکو ایوانکوویچ را بگیرد یا قصد داشت ایوانکوویچ را از پرسپولیس اخراج کند؟
* این هفته حمیدرضا رجبی روی نیمکت فولاد، ماموریتی مشابه شما در پرسپولیس 1394 را داشت.
بله، البته شاید به دلیل حواشی و مشکلات کار من سخت تر بود. به هر دلیلی آقای نکونام از فولاد جدا شد و من به تصمیم او احترام میگذارم، شاید اگر بود فولاد میتوانست پیروز شود. آقای رجبی و همکارانش روی نیمکت به نظر استرس زیادی داشتند، احتمالا این اولین باری بود که ایشان روی نیمکت همچین ماموریتی را برعهده داشتند و طبیعی بود که مضطرب باشند و هرکاری هم اولین باری دارد. او با بازیکنان خیلی زیاد صحبت میکرد و شاید اطلاعاتی که از روی نیمکت به او منتقل میکردند، خیلی بیش از اندازه بود. به نظرم از روی دلسوزی بود اما معمولا باید اینطور باشد که هر 5-10 دقیقه این اطلاعات را بدهند. البته من فضولی نمیکنم و قصد دخالت ندارم و این فقط نظر من است. به نظر من فولاد هم خوب بازی کرد و روی گل زده الهلال هم این به خاطر کیفیت بالای تیم الهلال بود و نه اشتباهات بازیکنان فولاد.
* برسیم به سوژه اصلی گفتگویمان که سرمربیگری شما در پرسپولیس است. موقعیتی که بعد از تساوی 2-2 پرسپولیس مقابل راهآهن پدید آمد.
این را باید خدمتتان عرض کنم که آقای درخشان اسطوره فوتبال پرسپولیس است. او در آن زمان به شدت تحت فشار بود و پیش از همان بازی راهآهن هم مدیران باشگاه مذاکراتی را با گزینههای سرمربیگری داشتند که این به نظرم سو مدیریت بود چون تیم را بهم میریخت. نمیشود شما یک سرمربی داشته باشید و با یکی دیگر هم مذاکره کنید. اوکی شما قصد تغییر سرمربی دارید، لااقل توانایی این را داشته باشید که به صورت مخفیانه کار را جلو ببرید.
* این نکته جالبی است. لطفا درباره استعفای ایشان و اعلام سرمربیگری موقتتان صحبت کنید.
من درست سر تمرین متوجه شدم که آقای درخشان استعفا داده و من سرمربی تیم هستم. من هم آدم جسور و شجاعی هستم و به خودم اعتماد دارم اما با این وجود، سورپرایز شدم و گفتم چرا الان میگویید؟ از آقای درخشان انتظار داشتم حداقل دستیارانش را در جریان قرار میداد و فی البداهه این ماجرا را جلو نمیبرد. به نظر من این تصمیم منطقی نبود.
* یعنی این تغییر سرمربی سر تمرین اتفاق افتاد؟
بله دقیقا. در رختکن بودیم و قرار بود برویم تمرین کنیم که ایشان استعفا داد و خداحافظی کرد. همان زمان آقای نژادفلاح گفتند ما استعفای ایشان را قبول کردیم و قرار است آقای برانکو بیایند. گفتند فعلا آقای حسین عبدی سرمربی موقت است تا سرمربی جدید بیاید.
* شما چرا این جایگاه را پذیرفتید؟
ببینید پرسپولیس برای من یک باشگاه نیست. من از 13-14 سالگی در پرسپولیس بودم و هیچگاه علیه باشگاه پرسپولیس صحبت نکردم. در آن زمان وظیفه من این بود که به پرسپولیس کمک کنم و مسئولیتم را بپذیرم.
* از این جهت این سوال را پرسیدم که به هر حال پرسپولیس فصلی پرحاشیه را سپری کرده بود و طبیعتا پذیرش مسئولیت آن شاید کار منطقی نبوده باشد.
بله کاملا فصلی پرحاشیه داشتیم. ما بی پولی و بی برنامگی شدیدی داشتیم. مثلا ما رفتیم ازبکستان بازی کنیم و دیدیم برف باریده اما لباس گرم همراه نداشتیم. بعد لباسی با یک لوگوی دیگر برای ما فرستادند که باعث شد 20 هزار دلار از سوی ای اف سی جریمه شویم. اما به هر حال همانطور که گفتم با تمام این تفاسیر، من سعی کردم در آن زمان مثبت فکر کنم.
* شما 16 فروردین سرمربی پرسپولیس شدید، 19 فروردین هم آقای برانکو به ایران آمدند. در چنین موقعیتی شما چطور تمرین را پیش میبردید؟
ببینید این عدم درایت مدیریت بود. آنها نمیدانستند که با انسان طرفاند، با انسانهای بالغ به نام فوتبالیست. فوتبالیست فقط به ظاهر کسی نگاه نمیکند بلکه به جایگاه او هم نگاه میکند و از خودش میپرسد این که اختیار تمرین را دارد، کیست؟ جایگاهش در آینده تیم چه خواهد بود؟ واقعا برای من خیلی سخت بود و برای دستیارانم خیلی سختتر. آقای مرحوم نادر باقری و علی امامیفر که در تیم ماندند، واقعا سختی کشیدند. من فقط به آنها گفتم لطفا به حواشی توجه نکنید، این بازی النصر برای ما نیست، برای مردم است.
* در مورد برخورد با بازیکنان در این چند جلسه تمرین هم صحبت کنید.
من سعی کردم یک فضای قرنطینه را ایجاد کنم. به مدیران باشگاه گفتم حتی شما هم به تمرین نیایید، چون میخواهم تمرکز تیم فقط روی این بازی باشد. گفتم دوست دارید این چند روز کنار تیم بگویید و بخندید یا میخواهید شب بعد از بازی لبخند روی لبتان باشد؟ اگر دومی را میخواهید لطفا به من اعتماد کنید. بچههای تیم هم واقعا بازیکنان خوبی بودند. ما نشستیم و صحبت کردیم و من گفتم این یک بازی ملی است. فراموش نکنید که ما 9 بازیکن مصدوم هم داشتیم.
* حواشی را چطور کنترل کردید؟
من همیشه به این اعتراض داشتم که چرا مدیرعامل تیم باید برای دادن پاداش وارد رختکن شود؟ چرا فلان دوست بازیکن باید وارد رختکن شود؟ چرا آنها باید سر تمرین باشند؟ مثلا کسی که به تیم پول میدهد هر موقع خواست باید وارد رختکن و تمرین شود؟ من سعی کردم این موارد را کنترل کنم. شاید خیلیها هم از دست من ناراحت شدند اما این روش کار من بود. بعضی افراد منتظر این بودند که ما ببازیم، بیایند بگویند نگذاشتی ما در تمرین باشیم و باختی!
* احتمالا بخش روحی روانی که گفتید بخش جدی قضیه بوده. اما دوست دارم بدانم از نظر فنی در آن روزها چه کردید؟
بله. ما همه پیشبینیها را انجام دادیم و گفتیم که اگر گل بزنیم باید چه کنیم و اگر گل بخوریم باید چه کنیم. اگر ما ده نفره شدیم باید چجوری بازی را جلو ببریم و اگر آنها ده نفره شدند باید چگونه بازی کنیم. اگر شما نگاه کنید ما فضای بازیکنان تکنیکی حریف را خراب کردیم و آخر بازی هم دفاع را 5 نفره کردیم تا عرض دفاع را بیشتر کنیم. همه این موارد را در تمرین تست کرده بودیم.
* شما یک تصمیم جالب هم گرفتید و دروازهبان پرحاشیه را به اردو بازگرداندید.
به هر حال او به خاطر بحث انضباطی از تیم کنار رفته بود اما برگرداندیم چون نیاز داشتیم. ما قبول کردیم او برگردد و با او صحبت کردیم. گفتیم ممکن است گل بخوری اما دوست داریم لیاقتت را نشان بدهی. فکر میکنم بهترین بازیاش را هم در پرسپولیس نشان دهد.
* برسیم به روز بازی: 19 فروردین. اما مقصودم پیش از بازی است، آن ساعات حساس را چگونه گذراندید؟
درباره این سوال میتوانم یک کتاب بنویسم. ما همه کارهایمان را کردیم و روز بازی من از آقای [مهدی] خانبانی (روانشناس پیشین فوتبال که مهر 1395 درگذشت) خواهش کردم که به اردوی ما بیاید و دقایقی با بازیکنان صحبت کند. او گفت چند دقیقه میتوانم صحبت کنم و گفتم ده دقیقه. گفت زمان بسیار کمی است. گفتم بیا و احساسات این بازیکنان را کمی قلقلک بده. خلاصه او آمد و احساسات بازیکنان را جوری بالا بُرد که بچهها همگی احساساتی شدند.
* یادتان هست که دقیقا چه گفت؟
آن روز، روز مادر بود. او هم چند کلیپ تهیه کرده بود و در مورد مادر صحبت کرد و فکر میکنم همه بچهها داشتند گریه میکردند. وضعیت طوری شد که آنتراک دادیم و بچهها رفتند به مادرانشان زنگ زدند و صحبت کردند. بعد من شروع کردم در مورد اتفاقات ناگوار مکه صحبت کردم و گفتم این فقط ورزش نیست. ما میخواهیم برتری خودمان را در ورزش نشان دهیم و پاسخی بدهیم به حرکات زشت بازیکنان و هواداران النصر در بازی رفت. فکر میکنم این نتیجه هم داد و اتفاقی افتاد که بازیکنان از همان لحظات گرم کردن شور و انرژی خاصی داشتند و با چهره یک برنده وارد زمین شدند.
* شما در آن بازی به عنوان سرمربی با کت و شلوار حاضر شدید. البته سرمربی اصلی تیم چند متر بالاتر در وی آی پی نشسته بود. دوست دارم درباره این حس سرمربیگری، هرچند موقت، صحبت کنید.
در نشست خبری از من سوال پرسیدند چه حسی داری؟ گفتم فکر میکنم خوشحالترین آدم روی زمین منم. الان هم واقعا چنین حسی نسبت به آن روز دارم. چرا؟ چون توانستیم چند کار را باهم انجام دهیم: پرسپولیس را از بحران خارج کنیم، جلوی 100 هزار نفر شرمنده نشویم، انتقام شکست را بگیریم و پاسخ حرکت آنها را بدهیم.
* راستی قرار بود مهدی طارمی پنالتی را بزند؟
نه. اما وقتی گفت من بزنم؟ گفتم حتما تو بزن. وقتی هم که چیپ زد فکر میکنم چند نفری سکته کردند! یعنی فکر کنم توپش یک وجب از خط رد شد. کارش بسیار پرریسک بود. اما همین کار باعث شد ما تا آخر بازی بتوانیم مسابقه را کنترل کنیم. البته واقعا بچهها انقدر خوب بودند که ما کلا دو تعویض کردیم.
* در مورد خوشحالی جنجالی او چه نظری داشتید؟
من همان موقع به یک خبرنگار عربستانی گفتم که او جوان است و به کار شما واکنش داده است. شاید اگر حرکت غیرمودبانه را نمیکردید، بازیکن جوان ما هم این کار را نمیکرد. در هر صورت بازیکن جوان است و هیجان دارد. البته من موافق حرکت طارمی نبودم اما به هر حال او جواب عربستانیها را داد.
* بعد از آن بازی چیزی که در ذهن ما بود، این بود که شما حتما در کادرفنی آقای برانکو حضور خواهید داشت.
تنها کسی که میگفتند حتما در کادر آقای برانکو حضور خواهد داشت من بودم! من هم اعتراض میکردم میگفتم این را نباید الان بگویید. چون حساسیت ایجاد میکند و سرمربی میگوید اینها میخواهند یک نفر را به من تحمیل کنند. در حالی که انتخاب دستیار، یک تصمیم حرفهای از سوی سرمربی است و او باید تصمیم بگیرد. من میگفتم نگه دارید بعد از بازی تصمیم بگیریم. بعد از بازی هم رفتیم سر تمرین و ماجراهایی که پیش آمد.
* چه ماجرایی؟
من سر تمرین لباس نبردم و گفتم انتظار من این است که یک جلسه با آقای برانکو داشته باشیم و در این مورد صحبت کنیم. گفتم مگر میشود بدون جلسه به کادرفنی اضافه شوم؟ من گفتم شاید اصلا او دوست ندارد من در کادرش حضور نداشته باشم و این یک چیز منطقی است. اصلا اصرار مدیرعامل مبنی بر اینکه حسین عبدی باید باشد، برای آقای برانکو حساسیت ایجاد کرد.
* سر تمرین چه اتفاقی رخ داد؟
آقای برانکو سر تمرین نبود و به من گفتند چرا لخت نمیشوی؟ گفتم باید جلسه بگذاریم. گفتند آقای برانکو امروز نمیآید. گفتم هر موقع آمد صحبت میکنیم و من رفتم و دیگر هم خبری نشد. بعد گفتند حسین عبدی انتظار داشته سرمربی شود، اگر هم این انتظار را داشتم که انتظار غلطی نبود. من بازیای را برده بودم که شما انتظارش را نداشتید.
* انتظار شما واقعا سرمربیگری بود؟
انتظار من فقط این بود که حرفهای رفتار کنند. یک جلسه بین من و آقای برانکو بگذارند تا ببینیم ایشان چه میخواهند. اما اینکه شما افراد را روبروی هم بگذارید، کار درستی نیست.
* بعد از این ماجراها بحث هیئت مدیره پیش آمد.
بله آقای وزیر به من گفتند که بیا و در هیئت مدیره باش که من گفتم اصلا در ایران چنین کاری نکردهام.
* این سوال هم شاید مهم و مرتبط باشد. شما که رفتید هیئت مدیره دائم میگفتند قصد دارید برانکو را اخراج کنید و جایش را بگیرید.
این حرفهایی بود که برخی اعضای هیئت مدیره وایرال کردند. من هیچوقت علیه پرسپولیس حرف نزدم و کاری نکردم، به جز آقای زادمهر و مرحوم کاشانی، کدام یک از آنها بازیکن پرسپولیس بودهاند؟ گفتند فلانی میخواهد کودتا کند، آخر چه کودتایی؟ اتفاقا قبل از اینکه آقای برانکو بیاید دو نفر از وزارت ورزش از ما پرسیدند چه کسی سرمربی شود من گفتم بین این نفرات آقای برانکو با فوتبال ایران آشناست و میتواند اثرگذار باشد، یعنی من همچین نگاهی به ایشان داشتم.
* اما وقتی آمد چطور؟ مخصوصا در لیگ پانزدهم که تیم نتیجه نمیگرفت. آیا شما حامی برانکو بودید؟
ببینید یک سری افراد در هیئت مدیره، آدمهایی نبودند که در ظاهر نشان میدادند. این افراد کوتوله برای اینکه خودشان را تقویت کنند، میخواستند ما را هم کوچک کنند.
* سوالم را دوباره میپرسم، شما لیگ پانزدهم حامی برانکو بودید؟
بله قطعا. یک عده حمایت هیئت مدیره را به نام خودشان مصادره کردند. حتی در نیم فصل اول که ایشان نتیجه نمیگرفت، برخی میخواستند یک سرمربی دیگر بیاورند اما من گفتم این کار را نکنید. شما اگر بخواهید کسی را بیاورید بدهکار خواهید شد. من گفتم بهترین کار حمایت از آقای برانکو است تا پرسپولیس سرپا شود. من همیشه از ثبات حمایت کردهام و خوشحالم حمایتم از آقای برانکو هم نتیجه داد.