به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه اطلاع رسانی ستارگان ، استاد شهید مرتضی مطهری ، در ادامه کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام در بخش مربوط به دوره امامت حضرت ثامن الائمه علیه السلام، پس از بیان دلایل پیشنهاد ولایت عهدی مأمون به امام رضا (ع) ، به موضوع مسلّمات تاریخی در خصوص ولایتعهدی امام رضا (ع) اشاره می کند.
احضار امام رضا (ع) از مدینه به مرو ، امری بدون اختیار
استاد مطهری در ابتدا، مساله احضار حضرت به مرو و خراسان را مطرح کرده و می گوید: مامون، امام رضا (ع) را بدون اختیار به مرو احضار کرد . به گونه ای که امام رضا (ع) و همراهان ایشان حتی خبر نداشتند که به چه هدفی به مرو می روند !
شهید مطهری سپس به کیفیت این احضار پرداخته و ادامه می دهد : امام رضا علیه السلام و همراهان ایشان که از خاندان علی بن ابی طالب (ع) بودند ، تحت نظرِ کسانی که بسیار با امام رضا (ع) دشمنی داشتند ، به مرو احضار شدند . حتی مسیر حرکت امام (ع) هم مشخص شده بود و مأمون دستور داده بود ایشان از مسیری بیاورند که شیعه نشین نباشد ؛ چراکه مأمون از تاثیرات امام رضا (ع) بر جامعه اسلامی ، می ترسید .
امام رضا (ع) از قبول ولایتعهدی ، امتناع می کنند
شهید مطهری در ادامه به موضوع امتناع حضرت از پذیرش ولایت عهدی اشاره و تاکید می کند: مأمون ، پس از اینکه مسأله ی ولایتعهدی را در مرو با امام رضا (ع) در میان گذاشت ، با مخالفت شدید ایشان مواجه شد . وی ، دو تن از وزیرانش را خدمت امام رضا (ع) فرستاد تا موافقت ایشان را بگیرند ، اما امام رضا علیه السلام ، هنوز هم ابا داشتند . در آخر وزیران مأمون به امام رضا گفتند ، این قضیه اختیاری نیست ، اگر قبول نکنی همینجا گردنت را می زنیم ! در آخر امام رضا (ع) طبق مصلحتی که وجود داشت ، تحت عنوان تهدید به قتل ، امر ولایت عهدی را قبول کردند .
شرط امام رضا (ع) برای مأمون در مسأله ی قبول ولایتعهدی
مولف کتاب پیرامون شرطِ تقبل ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) ، می گوید : امام رضا (ع) شرطی را طرح کرده و آن را به مأمون قبولاندند ؛ آن شرط این بود که اگر می خواهی من ولی عهد تو شوم ، به این شرط می پذیرم که در هیچ کاری مداخله نکنم و مسئولیت هیچ کاری را نپذیرم !
شهید مطهری ادامه می دهد : امام رضا (ع) طبق شرطی که گذاشته بودند ، برای نماز های عید ، هم نمی رفتند ؛ روزی مأمون نزد امام رضا (ع) آمد و در خواست کرد برای نماز عید بیایند . امام رضا (ع) فرمودند که این برخلاف شرط من است . مأمون گفت اینکه مردم درباره اینکه شما هیچ کاری را قبول نمی کنید ، پشت سر ما حرف هایی می زنند . امام رضا (ع) فرمودند که این نماز را قبول می کنم . اما زمانی که قبول کردند ، به گونه ای قدم سمت مسجد گذاشتند ، که مأمون با خود گقت اگر پای حضرت رضا (ع) ره مسجد برسد ، انقلابی بر پا خواهد شد . و همین باعث شد چند نفری را بفرستد و مانع آمدن امام رضا (ع) به مسجد شود .
طرز رفتار امام رضا (ع) پس از قبول ولایتعهدی مأمون
استاد برجسته انقلاب اسلامی در ادامه می گوید : طرز رفتار امام رضا (ع) پس از قبول ولایت عهدی به گونه ای بود که منظور ایشان ، به مردم رسانده شود . مأمون ، روزی را تعیین کرد و در آن روز ، خواست که مردم با امام رضا (ع) بیعت کنند . وقتی اولین نفر برای بیعت آمد ، امام رضا (ع) دست شان را به صورت خاصی جلوی مردم گرفتند ؛ مأمون شاکی شد و گفت دستت را دراز کن تا بیعت کنند . امام رضا (ع) فرمودند جدم ، پیغمبر هم اینگونه بیعت می کرد . امام رضا (ع) دستشان را می گرفتند و مردم دستشان را روی دست ایشان می گذاشتند . پس از اتمام بیعت ، مأمون از امام رضا علیه السلام خواست تا برای مردم سخنرانی کنند . مأمون انتظار تمجید و تشکر حضرت رضا (ع) از خودش را داشت . اما امام رضا (ع) در خطبه یک سطر و نیمی ، که نه اسمی از مأمون برده شده بود و نه تشکری بجز شکر خدا در آن داشت ، تکلیف خود را با مردم مشخص کردند و فرمودند:"ما حقی داریم بر شما مردم به اینکه ولی امر شما باشیم و شما در عهده ی ما حقی دارید . هرگاه شما حق را به ما دادید برما لازم می شود وظیفه خودمان را در قبال شما انجام دهیم . والسلام . "
منبع : سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام
مؤلف : استاد شهید مرتضی مطهری
صفحات :، ۱۸۳_۱۸۸
تخلیص : زهرا ذاکری