به گزارش خبرنگار هنری پایگاه ستارگان به نقل از ایلنا، ظاهرا و در نگاه عوام کشورهای قاره آفریقا بسیار بدوی و محروم به حساب میآیند، اما حال پس از تحولات رخ داده در عرصه سیاسی و اجتماعی سیاهپوستان آفریقا هم در نوع خود افراد شاخصی را به جامعه هنر تحویل دادهاند که حال هر کدام از آنها در عرصههای بینالمللی مطرح و شاید صاحب سبکند.
کماله ابراهیم اسحاق؛ نقاشی مطرح از سودان
کماله ابراهیم اسحاق، نقاش عرب و سودانی یکی از هنرمندانی است که در عرصه هنرهای تجسمی و نقاشی نماینده لایقی برای کشورهای آفریقایی محسوب میشود. او به تازگی در گالری «سرپانتین » واقع در شهر لندن، نمایشگاهی از آثارش برگزار کرده و برای خلق آنها از ویلیام بلیک و فرانسیس بیکن دو هنرمند دوره کلاسیک تاثیر گرفته است.
این نمایشگاه با عنوان « Blues for the Martyrs » / «لباسی برای مردگان» با همکاری بنیاد هنری شارجه و موسسه آفریقا از ۷ اکتبر تا ۲۹ ژانویه ۲۰۲۳ برگزار میشود و اولین نمایش انفرادی آثار کماله اسحاق ابراهیم به حساب میآید.
نمایشگاه آثار کماله ابراهیم اسحاق شامل آثاری در ابعاد بزرگ است. گفتنی است این هنرمند نقاش آثار جدیدی هم دارد که هنوز در معرض دید عموم قرار نگرفتهاند و در گالری او نگهداری میشوند.
آدرین سرل منتقد هنری «گاردین» که از سال ۱۹۹۶ با این رسانه همکاری دارد، طی گزارشی به تحلیل شخصیت هنری و آثار کماله ابراهیم اسحاق پرداخته است.
سرل نوشته است: کماله ابراهیم طی دهههای ۱۹۴۰ تا پنجاه در خارطوم پایتخت کشور آفریقایی سودان زندگی کرده است. به طور کلی آثار ابراهیم برگرفته از فضای زندگی اوست. به طور مثال او (بخصوص در نمایشگاه اخیر خود) به جای پرداختن به خیابانها و زندگی شهری و مقولاتی از این دست، به موضوعات مهمی چون خانواده، رفاقت، ارتباط آدمها با یکدیگر و معاشرتشان پرداخته است. برخی از هنرمندان و مخاطبان کماله ابراهیم اسحاق را هنرمندی پیشگام میدانند که در دهههای هفتاد و هشتاد سردمدار هنر مفهومی «کریستالیست» بوده است.
«آدم و حوا» یکی از آثار کماله ابراهیم اسحاق در نمایشگاه « Blues for the Martyrs »
کماله خاطرهای از زندگی گذشته خود را بیان کرده است. کماله میگوید: در همان محلهای که کودکیام در آن گذشت و بیتالمال نام داشت، خانهای بود که مردی صاحب آن بود و بچههای محلی و حتی برخی بزرگترها از او میترسیدند. چون معتقد بودند آن مرد توسط یک جن یا روح تسخیر شده است.
بدون شک اتفاقات و تجارب کماله ابراهیم اسحاق بر نگرش و سبک و سیاقش تاثیر داشته است و هیچ هنرمندنی از این تاثیر مبرا نیست.
نقاشیهای کماله ابراهیم اسحاق اغلب روایی هستند و به داستانهایی میپردازند که توسط مادربزرگها روایت شدهاند که منتقد «گاردین» هم آن را تایید میکند.
«سیاست مایل» یک اثر دیگر از کماله ابراهیم اسحاق در نمایشگاه « Blues for the Martyrs »
تحلیلی بر آثار کماله ابراهیم اسحاق به قلم آدرین سرل؛
آدرین سرل مننتقد هنری «گاردین» آثار و شیوه کماله اسحاق ابراهیم را اینگونه تحلیل کرده است:
آثار اسحاق به داستانهایی برمیگردد که مادربزرگهایش برایش تعریف میکردهاند. در آثار او گذشته و حال با هم برخورد میکنند و تابلوهایش محل تلاقی این دو مقوله است. حال آثار او در گالری «سرپانتین»، بیانگر و مملو از خاطرات و داستانهایی است که درباره آنها توضیحی ارائه نشده و به نوعی غیرقابل دسترس ماندهاند.
آدرین سرل در ادامه نوشته: در هنر اسحاق آمیزهای از فولکوریک، مذاهب مسیحی و اسلامی وجود دارد حتی او به مقولاتی چون بتپرستی و سکولار هم توجه داشته است. همه اینها گویای باورهای مختلفی است که در زادگاهش سودان وجود داشته و کماله آنها را تجربه کرده است.
آدرین سرل اینگونه ادامه داده است: کماله ابراهیم اسحاق که حال هشتاد و سه سال سن دارد، در اواخر دهه ۱۹۶۰ در کالج سلطنتی هنر لندن تحصیل کرده است. او پیش از بازگشت به دیارش خارطوم مدتی رییس نقاشی دانشکده هنر را به عهده داشته و الهام بخش دانشجویان بوده است. اسحاق همچنین به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی کشورش دورههایی را در تبعید خودخواسته گذرانده، اما هرگز نقاشی را ترک نکرده است؛ به همین دلیل و طی روندی که طی کرده، قاعدتا سیاست هم به صورت غیر مستقیم وارد هنرش شده است.
یک اثر از مجموعه بنیاد هنر شارجه با عنوان «میز شام با پارچه گلدوزی شده»/اثر کماله ابراهیم اسحاق سال ۱۹۷۴
سرل بیان کرده: قتلعام معترضانی که تجمعات مسالمتآمیز برگزار کردهاند، تجاوز، تیراندازی، سیل خانهبرانداز خارطوم در سال ۲۰۱۹ و مشکلات و مسائل زنان، موضوعات مهم کماله ابراهیم اسحاق هستند. نقشهای تصویری از محل کودکی کماله در بیتالمال واقع در خارطوم یکی از آثار این هنرمند است. او همچنین آثاری را خلق کرده که از مراسم شفابخش زار (آیینی مشابه آیین زار در جنوب ایران) در سودان تاثیر پذیرفتهاند.
کماله میگوید: همه نقاشیهایم را با تصاویر انسان و گیاهان (عناصر حیاتی که همه زندگی را تشکیل میدهد) مرتبظ میدانم.
منتقد هنری «گاردین» آدرین سرل در ادامه تحلیلش به تاثیرپذیری کماله ابراهیم اسحاق از ویلیام بلیک (شاعر و نقاش بریتانیایی و مبدع نوع جدیدی از قالبهای شعری) و فرانسیس بیکن (نقاش، فیلسوف و نویسنده انگلیسی) پرداخته است.
او نوشته: ظاهرا سبک و هنر ویلیام بلیک و فرانسیس بیک به یک دیگر ارتباطی ندارند اما در آثار هر دو هنرمند، انسان و شکلپذیری بدن او را میبینیم. موضوع دیگر اینکه بلیک و بیکن به واسطه آثارشان به این موضوع پرداختهاند که ما توسط نیروهایی شکل گرفتهایم و نمیتوانیم این روال را کنترل کنیم. همه این موارد در نقاشیهای کماله ابراهیم اسحاق وجود دارد. با نگاهی به آثار کماله درخواهیم یافت که فیگورهای او همچنان همانی هستند که بودهاند و ماهیت اکسپرسیونیستی خود را حفظ کردهاند..
یک اثر بدون عنوان از کماله ابراهیم اسحاق/رنگ روغن روی بوم، ۱۳۰ در ۱۳۰ سانتی متر
آدرین سرل در ادامه تحلیلش به مقوله «کریستالیسم» پرداخته و گفته است: این گونه، که کماله را در خارطوم پایتخت سودان با آن میشناسند در فضای آثار فرانسیس بیکن هم وجود دارد. «کریستالیسم» جنبشی بود که عناصر مفهومگرایی غربی، عرفان صوفی، اگزیستانسیالیسم و بسیاری موارد دیگر را دربرمیگرفت. نشانهها و مولفههای زیباشناختی «کریستالیسم» نشان گسست از جامعه ارتدوکسهای مردسالار در دهه ۱۹۷۰ بوده است. کماله ابراهیم یکی از هنرمندانی است که به این جریان توجه داشته است.
او افزوده: تأثیر اصلی «کریستالیسم» بر هنر اسحاق در تعدادی از آثارش دیده میشود. در این آثار چهرهها به گونهای دیده میشوند که در مکعبهای کریستالی یا جعبههای شیشهای محبوس شدهاند.
صفوف (چیزی شبیه مراسم زار خطه جنوب ایران)، ۲۰۱۵. رنگ روغن روی بوم، ۱۷۵×۱۷۵ سانتیمتر
سرل با اشاره به اینکه کماله ابراهیم اسحاق هیچگاه خودش را در چهارچوب قوانین قرار نداده و اغلب سوژهایاش زنان هستند، گفت: در آثار کماله تصاویری مکرر از زنانی وجود دارد که دور سفرهها نشستهاند یا در میان برگها گرد هم جمع شدهاند. در نقاشیهای کماله زندگی گیاهی تکثیر میشود و از میان و اطراف آثار زنانهاش نمودار میشود. و اینکه، برخی از چهرههای او وحشی هستند، یا به نظر میرسد آشفته شدهاند و نیروهای نامرئی احاطهشان کرده است.
آدرین سرل که به نظر میرسد فعالیتها و آثار کماله ابراهیم اسحاق را از گذشته دنبال میکرده درباره آثار جدید این هنرمند گفت: به نظر میرسد نقاشیهای کماله با بالا رفتن سنش آزادتر و پویاتر شده است. رنگها در آثارش زندهتر شده است. میتوانم بگویم او طی این سالها راه خودش را رفته است.