به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه اطلاع رسانی ستارگان ، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه جلد اول کتاب حماسه ی حسینی ، پس از بیان زمینه ی قیام اباعبدالله (ع) به موضوع رفتار امام حسین (ع) پس از درخواست بیعت با یزید از طرف بنیامیه میپردازد و می گوید : ئقتی از امام حسین (ع) تقاضای بیعت میکنند ایشان پس از سه روز به سمت مکه حرکت و به اصطلاح مهاجرت میکنند ! اما سئوال این است که چرا ایشان به مکه رفتند ؟! آیا اباعبدالله (ع) فکر میکرد اگر سیاست امویان اقتضا بکند و بخواهند در مکه امام حسین (ع) را بکشند ، اینکار را نمیکنند ؟! پاسخ این است که خیر! علت حرکت ایشان به سمت مکه، ابراز مخالفت بود ! اگر سیدالشهدا (ع) در مدینه ابراز مخالفت میکردند ، صدایشان به جهان نمیرسید ! به همین دلیل به سمت مکه مهاجرت کردند و همین هم یک مسئله ی تبلیغاتی و یک روش و ابزار تبلیغ بود!
مولف کتاب ادامه میدهد : نفس مهاجرت امام حسین (ع) به مکه اقدامی تأمل برانگیز بود چرا که بر طبق معمول حاجیان، که در فصل و موعد حج واجب همه به سوی خانه ی خدا میروند ، امام حسین (ع) اعلام میکنند که من میخواهم به سوی عراق بروم ! در چنین شرایطی ، حضرت اباعبدالله (ع) حج واجب خود را رها میکنند ، و این یعنی من اعتراض دارم ! این یعنی کعبه دیگر در تسخیر بنیامیه است و حجی که کارگردانش یزید باشد ، برای مسلمین فایده ای نخواهد داشت ! امام حسین (ع) فرمودند : خدایا من برای رضای تو به حج پشت میکنم و به جهاد روی میآورم ! این حرف یک دنیا معنی دارد و در همینجاست که ارزش تبلیغ و متد و روش تبلیغ به اوج خود میرسد ؛ امام حسین (ع) سفری را آغاز کردهاند که از نظر همه ی عقلایی که منفعت را در نظر میگیرند ، نفع امام حسین (ع) بر رفتن به سمت عراق و ترک حج نبود !
استاد سپس خاطرنشان می کند : امام حسین (ع) عده ای مبلغ را استخدام کردند تا پس از شهادت شان ، آنمبلغان با نیروی خود دشمن ، در قلب دشمن نقوذ کنند ! اینها همه برای این است که صدای حقطلبی سیدالشهدا (ع) بیشتر به جهان آنروز در سراسر بلاد اسلام برسد و بیشتر ابعاد تاریخ و زمان را بشکافد !
شهید مطهری تاکید می کند : امام حسین (ع) در میان راه هم رفتارهایی دارند که نمایشی از حقیقت اسلام است ! برای مثال در یکی از منازل ، سیدالشهدا (ع) دستور میدهند که یاران هرچه میتوانند ، آب بردارند ! این، پیشبینی اباعبدالله (ع) از اتفاقات رو به رو را نشان میدهد ! در میانه ی راه کسی از اصحاب ناگهان فریاد میکشد و ذکری را با صدای بلند میخواند . علت را جویا میشوند . میگوید : من این سرزمین را میشناسم ، در آن نخلی وجود نداشت ، اما اکنون پر از نخل و درختان خرما است ! برخی دیگر از یاران که چشمان تیزتری داشتند ، متوجه میشوند سپاهی عظیم ، تاخت و تاز کنان به سمت شان میآید ! بله این سپاه، سپاه حرّ است ! در همین میان امام حسین (ع) برای نشان دادن مروت و جوانمردی شان و برای نشان دادن خونی که از رگ های پدرشان به ارث برده اند؛ دستور میدهند مشک های از آب پر شده را بیاورند و اسبان سپاه حر را سیرآب کنند ! سیدالشهدا (ع) در همان ابتدا هم مراقب بودند که شروع کننده ی جنگ نباشند ! و البه مروت و جوانمردی خود را به رخ حر و اصحاب یزید و عبیداله رساندند.
منبع : جلد اول کتاب حماسه حسینی
مؤلف: استاد شهید مرتضی مطهری
صفحات : ۲۷۰_۲۷۳
تلخیص : زهرا ذاکری
سه تارستان