پایگاه اطلاع رسانی «ستارگان» محلی برای دیده شدن اخبار نخبگان ایران سرافراز
| مذهبی | سیاسی | صفحه‌ی اصلی |
سیره سیاسی ائمه اطهار از زبان شهید مطهری /50

سه روایت از زندگی معنوی و سیاسی موسی بن جعفر علیهما السلام

خلفا می دیدند که هیچ راهی برای وادار کردن ائمه (ع) به تابعیت و تسلیم نیست . خود خلفا می دانستند شهید کردن ائمه اطهار (ع) چقدر برایشان گران تمام می‌شود.

به گزارش خبرنگار سیاسی پایگاه اطلاع رسانی ستارگان، استاد شهید مرتضی مطهری در ادامه کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام و در بیان شخصیت سیاسی و فکری پیشوای هفتم شیعیان پیرامون موضع فکری و سیاسی امام کاظم (ع) نسبت به اقدامات خلفای عباسی سه مورد از روایاتی که از زندگی امام موسی بن جعفر علیهما السلام نقل شده و می تواند ابعاد شخصیت سیاسی و فرهنگی ایشان را نشان دهد را ذکر می کند. مولف همین موارد را موجبات شهادت امام کاظم (ع) دانسته و جاذبه معنوی ایشان را از جمله موارد اصلی این احساس خطر  خلف از ایشان معرفی می کند.

جاذبه شخصیتی امام کاظم و داستان بشر پابرهنه

شهید مطهری در این زمینه به نقل روایتی در این خصوص پرداخته و می گوید: روزی امام علیه السلام از کوچه های بغداد می گذشتند که به در خانه ای می رسند . از این خانه صدای تار و تنبور و آواز می آمد و معلوم بود در حال رقص و پایکوبی هستند . امام کاظم (ع) لحظه ای ایستادند و همان موقع خادمی از خانه بیرون آمد تا زباله ها را دم در بگذارد . امام کاظم (ع) از او پرسیدند : صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟ خادم پاسخ داد : این همه تجملات نشانه از بندگی دارد ؟ معلوم است که او آزاد است . امام کاظم (ع) گفتند : بله ، اگر او بنده (بنده ی خدا) بود که اینگونه رفتار نمی کرد . امام کاظم (ع) از محل عبور کرده و رفتند و صاحب خانه که دید بازگشتن خادم طول کشیده به سراغ او رفت . خادم ماجرا را تعریف کرد . صاحب خانه که «بشر» نام داشت و بعدها به خاطر آنکه پابرهنه بیرون آمده بود از منرل و دنبال امام دویده بود به "بشر حافی" معروف شد، پابرهنه و با عجله به سوی امام کاظم (ع) دوید و به امام (ع) گفت : آقا ! من از همین ساعت می خواهم بنده خدا باشم . در نقل روایات هست که بشر حافی به خاطر این لحظه دیگر کفش بر پا نکرد و گفت که این لحطه رهایی من از آزادی و رسیدن به سعادت بندگی بوده است. این داستان که به گوش هارون رسید و وی از جاذبه معنوی ایشان مطلع شد. از جمله این موارد بود که خلفا نسبت به ادامه حیات ائمه و امام کاظم علیه السلام احساس خطر می کردند .

زیرکی و هوشیاری در تبلیغ اسلام حقیقی از سوی امام هفتم

شهید مطهری در ادامه به دومین روایت در میان زندگی پربار امام هفتم شیعیان اشاره ومی افزاید: امام کاظم (ع) همواره تبلیغ عقاید می کردند و وجهه ی درست قضایا و اسلام حقیقی را برای مردم آشکار می کردند اما همیشه طوری رفتار می کردند که مدرکی هم دست کسی نیافتد .

استاد مطهری در ادامه به روایتی دیگر در این خصوص اشاره و می گوید: صفوان جمال مردی بود که یک بنگاه کرایه وسائل حمل و نقل داشت که اکثر آنها شتر بودند. روزی هارون الرشید به قصد سفر مکه نزد صفوان آمد و از او خواست شترهایش را برای سفر مکه به او کرایه دهد . صفوان مردی شیعه و از اصحاب امام کاظم (ع) بود اما برای آنکه قصد هارون سفر حج بود وسائلش را به هارون کرایه داد . بعد از گذشت چند وقت نزد امام کاظم (ع) آمد و قضیه را شرح داد . امام کاظم (ع) فرمودند : باقی هزینه کرایه را هنوز نداده است ؟ صفوان گفت : خیر . امام (ع) فرمودند : به دل خودت رجوع کن ، آیا راضی هستی هارون اینقدر زنده بماند که برگردد و باقی کرایه تو را بدهد ؟ اگر آری؛ تو به همین مقدار، راضی به بقای ظالم هستی و این گناه است . صفوان رفت و تمام این کاروان شترهایش را یکجا فروخت . بعد هم نزد طرف قرارداد رفت و قرارداد را فسخ کرد . خبر به هارون رسید . هارون دستور داد صفوان را بیاورند . از او پرسید قضیه از جه قرار است ؟ اما صفوان طفره می رفت . هارون که خبردار شده بود گفت : می دانم قضیه چیست . آیا موسی بن جعفر (ع) خبردار شده و به تو گفته است که این خلاف شرع است ؟

استاد مطهری در ادامه بیان می کند که :  امام کاظم (ع) حقیقت را آشکار می کردند اما به طرز مناسب آن !

امام کاظم (ع) و نمازهای پی در پی در زندان

مولف کتاب سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام در ادامه به روایت دیگری پرداخته و می گوید: یکی از روزهایی که امام کاظم (ع) در زندان بودند ، هارون الرشید، فضل بن ربیع را به نزد امام (ع) فرستاد تا وی با به کار بستن سیاست و ابراز علاقه ظاهری به ایشان، اما علیه السلام را مورد بازجویی قرار دهد. امام کاظم (ع) در حال اقامه نماز بودند که متوجه شدند فضل آمده است . فضل هم با لباس رسمی و شمشیر و .. ایستاده بود تا نماز امام کاظم (ع) تمام شود که پیام خلیفه را ابلاغ کند . امام کاظم (ع) هم تا سلام نماز را دادند با الله اکبر مجدد، شروع به نماز دیگری کردند و به فضل مهلت سخن ندادند. چندین بار این عمل تکرار شد و فضل فهمید امام علیه السلام می خواهند از این طریق او را پس بزنند . زمانی  که امام برای آخرین بار در حال سلام دادن بودند ، فضل امان نداد و سخنش را شروع کرد و البته در کمال ادب تمام پیغام هارون الرشید را به امام کاظم (ع) رساند . گفت : پسرعموی شما هارون سلام رساند و گفته است بر ما ثابت است که شما گناهی ندارید اما مصالح ایجاب می کند فعلا در اینجا باشید . من هم دستور دادم آشپز مخصوص بیاورند که هرچه خواستید برایتان آماده کند . امام فرمودند:«مال خودم اینجا نیست که اگر بخواهم خرج کنم از مال حلال خودم خرج کنم . و من هم آدمی نیستم که بگویم جیره این ماه من چقدر است ...» گفتن آخرین کلمه همانا و الله اکبر امام کاظم (ع) برای نماز جدید هم همانا.

مولف کتاب نتیجه می گیرد: خلفا می دیدند که هیچ راهی برای وادار کردن ائمه (ع) به تابعیت و تسلیم نیست . خود خلفا می دانستند شهید کردن ائمه اطهار (ع) چقدر برایشان گران تمام می‌شود اما سیاست شان که هیچگونه هم از آن کوتاه نمی آمدند ، اینگونه ایجاب می کرد که شهید کردن ائمه (ع) آسان ترین راه است .

 

منبع : سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام

مولف : استاد شهید مرتضی مطهری

صفحات : ۱۶۲_۱۶۶

تخلیص : زهرا ذاکری

 


#صفوان جمال #بشر حافی #هارون الرشید #شهید مطهری #امام کاظم (ع) #سیره ائمه اطهار #فضل بن ربیع #زندان #ائمه اطهار
کد خبر 14030326154225 تاریخ انتشار 28-06-1403 13:11 نسخه چاپی

اخبار مرتبط


زمانی که امام موسی بن جعفر (ع) ورق را برمی گرداند ! کسانی که ادعا می کردند محمد بن نفس زکیه، مهدی موعود است ! آیا ابوسلمه قصد بازگرداندن خلافت به آل ابی طالب را داشت ؟
سازمان آگهی 09192680251
ad1

ستاره سردبیر


برگزاری رویداد نمایشگاهی مسئله‌محور در اسفند/ رشد سود خالص سازمان اقتصادی کوثر در سال ۱۴۰۱

دکتر فخاری در نشست خبری با اصحاب رسانه از برگزاری رویداد نمایشگاهی مسئله‌محور با تأکید بر اقتصاد دانش‌بنیان از دوم تا پنجم اسفند و کلنگ‌زنی ماهانه حداقل یک پروژه از …

پرستاره ترین


آخرین خبر



با ما در ارتباط باشید

ستارگان
Setar

سه تارستان